مارکر زرد

باران ٢٢ تیر ماه .

سرم رو به گوشه پنجره باز ماشین تکیه دادم . چشم هام ُ بستم . بابا سرعت رو زیاد میکنه . قطرات بارون ُ باد میکوبه تو صورتم . فکر میکنم این میتونه با یکم عوض شدن زاویه ، یه سقوط عالی باشه . سرعت بیشتر میشه . تصور میکنم تو یه شب بارونی دارم سقوط میکنم . به تموم شدنش فکر میکنم . به قطره های بارون . به سرعتی که داره بالا میره . به لحظه برخورد .

و چشم هام رو باز میکنم . بابا دوباره خورده به ترافیک . ترمز کرده و سقوط من نافرجام مونده . دست کم فهمیدم انتخابم برای خودکشی سقوط تو یه شب بارونی از بلند ترین جای شهره .

  • مارکر زرد

نظرات (۲)

  • شِـــ‌یدا ..
  • من خیلی به این مسئله فک کردم. نظر کارشناسی من اینه که لوکیشن بیرون شهر خیلی میتونه بهتر باشه. هم دل و روده‌ی مردم با دیدن جنازه‌ی کتلت‌شده نمیاد تو حلقشون، هم اینکه یه شغالی، کرکسی چیزی می‌تونه بیاد از این سفره‌ای که رو زمین پهن شده بهره‌مند بشه. تازه بعدشم کلی مورچه و مگس دور پیکر مطهر جشن میگیرن
    پاسخ:
    لوکیشن بلند خارج شهر از شما
    پریدن از ما

  • شِـــ‌یدا ..
  • شاعر میگه free fall awaits the brave  
    اگه درست گفته باشم البته.
    چرا بهونه الکی میاری؟ این همه جا. برو توچال مثلا :دی
    پاسخ:
    قبول هست توچال ؟
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">