مارکر زرد

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

آفتاب از بین نرده ها خط خط افتاده روی سنگ های کف بالکن. باز میگی بارون دلگیره؟ این سایه ها، خط خط رخوته که نمیبینیش.

  • مارکر زرد

تکلیفم معلوم نیست. با هیچ چیز، با هیچ کس. انگار یه دفتر خالی باشه، بدون سر مشق که یکی صفحه هاش رو هرروز پاره میکنه. یا انگار باز امتحان انشا دارم. نگارش. یک صفحه خالی! بقیه میپرسن یک خط درمیون باشه؟ من حتی نمیدونم راجع به کدوم موضوع باید بنویسم.

  • مارکر زرد

نوشته” دلم برات تنگ شده، شاید بیشتر از تو برای حرف‌هامون.”

تو دلتنگی هم خودخواهیم.

  • مارکر زرد

اینکه چی حال مارو خوب میکنه اگر نوشتن بدترش میکنه؟ و چرا مینویسیم اگر بدترش میکنه؟ هوم؟

بماند.

  • مارکر زرد