خواهرم امسال سه تا ماهی قرمز خرید . در سه ماه اول سال دو تایشان با فاصله چند وقته ای مردند . حالا یک ماه بیشتر است که سومی خوشحال و راحت توی تنگ تک چرخ میزند . یکطوری که آدم فکر میکند دوتای اول را خودش کشته است . چون هر دوتایشان وقتی ما نبودیم و خیلی یهو مردند . من که اینطور فکر میکنم . البته من که بخیل نیستم . یک تنگ ماهی جای من را تنگ نکرده ولی خیلی خبیثانه شاد است . احساس میکنم به یک قاتل پناه داده ایم و جنایتی در خانه رخ داده اما کسی نمیداند . قرمز مظلوم نمای قاتل !
+ هفت روز . دو تا سه روز و خود آن روز . سه تا دو روز و یک روز . چهارتا دو روز منهای یک روز . یک چهار روز و یک سه روز . یک هفته .