یه روز بالاخره ازت متنفر میشم و متنفر میمونم . البته این چیزا اول سالی خوبی نیست .
در پی عنوان باید بگم که ، همون چیزی که سی اسفند نود و پنج رو در ساعت سیزده و پنجاه و هشت دقیقه چهل ثانیه ، از ساعت سیزده و پنجاه و هشت دقیقه و سی و نه ثانیه متفاوت میکنه . حس شروع یه چیز جدید که یک ثانیه ، یک شماره ، یک قدم و یا حتی یک نفس بعدش ، از بین میره . مثل سی اسفند نود و پنج ساعت سیزده و پنجاه و هشت دقیقه و چهل و یک ثانیه . یا اصلا همین چهل و یکمین پست .
به توافق رسیدیم نود و پنج سالی بود بی اعصاب و بی ثبات . یا مثه سگ بد ، یا عجیب خوب . البته سگ بد نیست . دلیل به کار بردنش بیشتر اون تاکید منفی ایه که این کلمه تو خودش داره . مثلا مثل سگ دروغ میگه . سگ اگر حرف هم میزد مطمئنا دروغ نمیگفت . ولی همونطور که میبینید هیچ کلمه ای با این شدت تاکید به ذهن شما هم نمیرسه .
منتهی این حرفا پیر شدن مارو عوض نمیکنه . همش بهانس . یک سال دیگم گذشت و ما حقیقت اینکه زمان مثل سگ برنمیگرده رو هنوز متوجه نمیشیم . میشیم ؟
زن سالاری فقط اون موقع بود که یه بانویی ، قرمه سبزیش آبکی شد ، همونو گذاشت جلو شوهرش گفت بیا آبگوشت داریم . شوهر بدبخت گفت آب کدوم گوشت ؟ این همش سبزیه . به یه دستی به سیبیلاش کشید پشت چشمشو نازک کرد گفت فک کرده ما بزیم .
گردن کج کردشو در خلاف جهت چشم نازک کردن برگردوند دید غذا نیست . و همانا آموخت که هر کوفتی را باید خورد . اینطوریه که منو و شما الان آبگوشت بزباش میخوریم صدامونم در نمیاد . بله جانم . اینا همش توطئس .
لوس بی نمکم خودتی . ارزش قرمه سبزی با این کارا پایین نمیاد . با همتونم . همتون -_-
قسم به کفش های گوشه سمت راست جاکفشی ، رفتن آدمها از هر نوع که باشد ،
میماند .