مارکر زرد
مارکر زرد
خانه
سرآغاز
بایگانی
ارديبهشت ۱۴۰۱
(۱)
دی ۱۴۰۰
(۲)
آبان ۱۴۰۰
(۱)
مهر ۱۴۰۰
(۱)
مرداد ۱۴۰۰
(۳)
تیر ۱۴۰۰
(۱)
خرداد ۱۴۰۰
(۱)
ارديبهشت ۱۴۰۰
(۲)
فروردين ۱۴۰۰
(۲)
اسفند ۱۳۹۹
(۱)
آبان ۱۳۹۹
(۱)
مهر ۱۳۹۹
(۳)
شهریور ۱۳۹۹
(۳)
مرداد ۱۳۹۹
(۱)
تیر ۱۳۹۹
(۳)
خرداد ۱۳۹۹
(۱)
ارديبهشت ۱۳۹۹
(۴)
فروردين ۱۳۹۹
(۳)
اسفند ۱۳۹۸
(۳)
بهمن ۱۳۹۸
(۱)
دی ۱۳۹۸
(۲)
آذر ۱۳۹۸
(۲)
آبان ۱۳۹۸
(۳)
مهر ۱۳۹۸
(۴)
شهریور ۱۳۹۸
(۳)
مرداد ۱۳۹۸
(۲)
تیر ۱۳۹۸
(۱)
خرداد ۱۳۹۸
(۳)
ارديبهشت ۱۳۹۸
(۴)
فروردين ۱۳۹۸
(۳)
اسفند ۱۳۹۷
(۱)
بهمن ۱۳۹۷
(۳)
آذر ۱۳۹۷
(۱)
مهر ۱۳۹۷
(۲)
شهریور ۱۳۹۷
(۵)
مرداد ۱۳۹۷
(۶)
تیر ۱۳۹۷
(۴)
خرداد ۱۳۹۷
(۷)
ارديبهشت ۱۳۹۷
(۸)
فروردين ۱۳۹۷
(۴)
مهر ۱۳۹۶
(۱)
شهریور ۱۳۹۶
(۴)
مرداد ۱۳۹۶
(۵)
تیر ۱۳۹۶
(۶)
خرداد ۱۳۹۶
(۸)
ارديبهشت ۱۳۹۶
(۳)
فروردين ۱۳۹۶
(۲)
اسفند ۱۳۹۵
(۹)
بهمن ۱۳۹۵
(۳)
دی ۱۳۹۵
(۲)
آبان ۱۳۹۵
(۲)
مهر ۱۳۹۵
(۴)
شهریور ۱۳۹۵
(۷)
مرداد ۱۳۹۵
(۷)
تیر ۱۳۹۵
(۶)
خرداد ۱۳۹۵
(۵)
ارديبهشت ۱۳۹۵
(۲)
فروردين ۱۳۹۵
(۱)
اسفند ۱۳۹۴
(۱)
آخرین مطالب
... ثد و هفتاد و دو ... بدو بدو بدو
… صد و هفتاد و یک …
… صد و هفتاد …
… صد و شصت و نه …
… صد و شصت و هشت …
... صد و شصت و هفت ...
… صد و شصت و شش …
… صد و شصت و پنج …
... صد و شصت و چهار ...
… صد و شصت و سه …
... سی و نه ...
همیشه از خوشبختی بقیه براشون تعریف میکرد . و با خوشحالی بدبختی های خودشون رو براش میگفت . متنفر بودن بچه هاش از کسی که باعث مشکلاتشون شده بود از خوشحال زندگی کردنشون براش مهم تر بود .
مارکر زرد